سازمانی خه‌باتی کوردستانی ئێران
مارد٠ین زاه٠یدى
مارد٠ین زاه٠یدى
روز جمعه ۱۳ دی ۱۳۹۸ خبر ترور پاسدار قاسم سلیمانی در رسانه ها و شبکه های اجتماعی بازتاب گسترده ای پیدا کرد
خبر بسیار پر تنش و پر بازتاب بود
بگونه ای که در بسیاری از نقاط مردم اقدام به پخش شیرینی و شادی و سرور و در گوشە های دیگر ماتم زده و عزادار شدند اما این خبر جوانب و حواشی بسیاری هم در پی داشت از جمله رونمایی از خبری مربوط به ۴ ماه پیش که در آن اشاره به معامله و معاوضه برای دست از کار کشیدن جان بولتون از جانب ایران در مقابل تحویل قاسم سلیمانی به آمریکا در برخی سایتها اشاره کرد.
از جانب دیگر میتوان به اعتراضات اخیر در ایران اشاره خاصی داشت که کشتن تقریبی ۱µ۰۰ نفر در این اعتراضات باعث خشم بسیار زیاد در مردم شده و هر لحظه منتظر جرقه ای برای فوران باید بود, این اوضاع به همراه بسیاری دیگر از این شرایط بمانند تحریم ها و گرانی ها میتواند دلیل بسیار محکمی بر لزوم یک یا چند قربانی را در این برهه زمانی بیشتر از پیش نمایان میکند که رژیم برای اثبات بقای خویش همچون همستر کە در موقع خطر کودکان خود را میخورد مجبور به کودک خواری شود و چه کسی بهتر از پاسدار سلیمانی کسی در دید ایرانیان با چشم ناجی ایران در برابر داعش و دلیل اصلی امنیت ایران نام برده شده است که باعث تبلور احساسات ملت از هر سو خواهد شد.
باید این نکته را در نظر داشت که دیدگاه مردم کوردستان ایران به دلیل سرکوبهای بسیار زیاد از جانب سپاه پاسداران و سرکرده هایشان میتواند مقداری متفاوت با سایر نقاط ایران باشد و جمع کثیری از مردم با شخصیت واقعی این تروریست بزرگ به دلیل تبلیغات گسترده رژیم آشنا نباشند.
در یکی از رسانه ها به وضوح به این موضوع اشاره شده است که امریکا در ازای فک تحریم بانکها خواستار تحویل قاسم سلیمانیست و این میتواند بر گمانه زنی این اتفاق تا حدودی مهر تایید بزند.
بعد از کشته شدن سلیمانی نیز تناقضهای بسیاری در رسانه های رژیم دیده میشود که در آن بسیار روشن سردار دهقان مشاور خامنه ای اعلام کرده است که مقابله به مثلی صورت نخواهد گرفت زیرا کسی را در حد سلیمانی نخواهیم یافت تا از او انتقامش را بگیریم اما روحانی و بسیاری دیگر از نیروهای سپاهی اعلام کرده اند که انتقام سختی خواهند گرفت.
لازم بە ذکر است کە تمامی این موضوعات در حد گمانه زنی بوده اما باید بسیار هشیار بود و تمامی جوانب را در نظر گرفت
اما در مورد مرگ پاسدار سلیمانی و استفادە تبلیغاتی از مرگش میتوان بە مورد مشابهی مانند: راینهارت تریستان اوگن هایدریش از برجسته‌‌‌ترین چهره‌‌‌های رژیم نازی در آلمان نام برد
او از بالاترین مسئولان گردان حفاظتی آلمان نازی (ا٠س ا٠س)، رئیس اداره اصلی امنیت رایش و فرماندار رایش در بوهم و موراویا بود.آدولف هیتلر، هایدریش را «مردی با قلب آهنین» نامیده بود.
او سازمان دهنده اصلی کشتار عظیم یهودیان اروپا (هولوکاست) بود و ریاست کنفرانس «وانزی» در ژانویه سال ۱۹۴۲ را بر عهده داشت. در این کنفرانس برای کشتار سیستماتیک یهودیان برنامه‌‌‌ریزی و تصمیم‌گیری شد. نازی‌ها این برنامه را «راه حل نهایی برای مسئله یهودیان» می‌خواندند.
هایدریش ملقب به «قصاب» در عملیات آنتروپوید توسط چریک‌های چک که در انگلستان آموزش دیده بودند ترور شد
کە پس از مرگش هیتلر عزای عمومی اعلام کردە و یکی از پرشکوه ترین مراسم تاریخ برای بدرقە اش برگذار, و از او با نام یک قهرمان بزرگ نام برده شد.
اما مساله مهم و قابل توجه این است که رژیم از مرگ سلیمانی میتواند چه استفاده هایی بکند; مرگ سلیمانی تا حد زیادی توانست تسکینی بر درد دل خانواده های شهیدان اعتراضات اخیر باشد اما برعکس این حالت تاثیری اینچنین هم میتواند داشته باشد بر تمامی فریب خوردگان رژیم که با مرگ سلیمانی و نشان دادن تصویر جنازه اش در آغوش امام حسین و نشان دادن مظلومیت او به گونه ای بتوانند باعث تحریک احساسات عمومی در ایران شوند که نکته بسیار قابل توجه در این موضوع کشته شدن قاسم سلیمانی درست چهل روز قبل از بیست دو بهمن اشاره کرد که میتواند تصویری بسیار اغواگر تبلیغاتی برای حضور مردم در راهپیمایی آن روز فراهم کند.
در هر صورت مردم باید آمادگی هرگونه حالتی را داشته باشند و بسیار هوشیارانه به موضوع نگاه کنند زیرا این رژیم برای حفظ بقای خود از هیچ جنایتی سر باز نمیزند و قادر به هر نوع جنایت است و تنها راه مقابله با این جنایتکاران آگاه بودن از حربه ها و نیرنگهای رژیم و بویژه تحریم کردن تمامی راهپیمایی ها و نمایش انتخابات بەاصتلاح مجلس شورای اسلامی و شوراهای شهر و روستا مربوط به رژیم میباشد
